گویش مردم چگنی لری است، این گویش کمترین لهجه و بیشترین نزدیکی را با زبان رسانه (رادیو و تلویزیون استان) و زبان گفتاری و رسمی مردم لرستان دارد.

این گویش با اشتراکات فراوانی که با دیگر زبان ها و گویش های لری (لکی، بالاگریوه، خرم آبادی، بروجردی و بختیاری) دارد اما در عین حال منحصر به فرد و مختض ایل و مردمان چگنی است.

دیگر لر زبان ها زمانی که می خواهند لری رسمی یا رسانه ای یا ادراری صحبت نمایند مجبور به تغییر لهجه یا تغییراتی در واژه ها و اصطلاحات خود هستند اما مردمان چگنی این مشکل را نداشته و گویش آنها همان گویش رسمی است.

با همه اشتراکاتی که گویش چگنی با گویش خرم آبادی دارد اما یکی نیستند، گویش خرم آبادی ترکیبی از تمامی زبان ها و گویش های رایج در میان قوم لر می باشد اما گویش چگنی فقط مختص این ایل است.

کلمات، واژه ها و اصطلاحاتی در گویش مردم چگنی وجود دارد که در دیگر گویش ها وجود ندارد، به عنوان مثال: جمع بستن در گویش چگنی با " ل " صورت می گیرد، مثل زن یا دختر که جمع آن می شود زَنل و دُخترل، یا کلماتی مثل " کا " که به معنی کجاست یا "های کا " یعنی کجا هستی، و یا پاره کردن را خرم آبادی ها و ایل بالاگریوه " دِرد مِش" اما مردمان ایل چگنی "دِریمِش" تلفظ می کنند.

در علم جامعه شناسی اصطلاحاتی با نام های اکثریت، اقلیت و برابر وجود دارد، که همیشه اکثریت ها اقلیت ها را در خود هضم و برابرها ضمن تاثیر پذیری از هم اما ساختار و چهار چوب اصلی خود را حفظ می نمایند.

گویش یا زبان مردمان چگنی بدون شک اگر در اکثریت نبوده اما در موقعیت برابر با دیگر ایلات لر بوده که ضمن تاثیر پذیری از یگر ایلات اما ساختار و چهارچوب اصلی خود را به خاطر غنی بودن از کلمات، واژه ها، اصطلاحات، ضرب المثل ها، شعر، موسیقی و ترانه ها تا کنون حفظ کرده است.

زبان لری و لکی را برگرفته یا باقی مانده دو زبان فارسی باستان و پهلوی (فیلی) می دانند.

در پست بعدی بعضی کلمات، واژه ها و اصطلاحات مختص ایل چگنی که در کتاب فرهنگ لُری تالیف استاد حمید ایزدپناه به آنها اشاره شده آورده می شوند.

https://t.me/ilechegenishahkeram

در کتاب فرهنگ لُری تالیف استاد حمید ایزد پناه بعضی کلمات، اصطلاحات و واژه ها ثبت شده اند که در جلوی آنها داخل پرانتز نام چگنی نوشته شده است که بدین معناست این کلمه فقط مختص ایل چگنی بوده و یا از زبان، گویش و یا فرهنگ مردم چگنی به دیگر زبان ها وارد شده است، به عنوان مثال:

اوسا usa – خنیاگر، مطرب
پاگیره- نامزد کردن دختری برای پسری
پَپی- papi- پروانه
پِرنوشpernosh- پریروز
تاته tata- عمو
تال- کمانچه
تِرَکِسه terakesa- ترکیدن
تِریشکه terishka- برق، صاعقه
تِفاق tefagh- پیش آمد، اتفاق
جِنِک jenek- لباس
خا – تخم مرغ
دِرِک Derrek – خار، درخت خاردار
دَرزن darzah- سوزن خیاطی
دومی dome- افراد شیاد و حیله گر
دینیا dinya- دیروز
رَش rash- حیوانی که رنگ پوست آن خاکستری مخلوط با زرد است.
زَم دار zam dar- زخم دار
سیفا sifa- تامل، تفکر
شِر sher- پاره پاره
غار gar- خار
فِره fera- فراوان
کِشکَه – عقرب
کِل- رد شدن
کا ka- کجا
مَلَه malaیا مَلو malo- شنا


https://t.me/ilechegenishahkeram