ابهام در پیشینه ایلات لرستان
تاریخ و پیشینه بیشتر ایلات و طوایف لرستان به علت نبود منابع مکتوب و قابل اعتماد فراتر از دوران صفویه نمی رود، اگر هم مطلبی بیان می گردد بر اساس بعضی مولف های ظاهری، فرهنگی و یا اظهارات شفاهی است که نسل به نسل و سینه به سینه به ما رسیده است.
ما اگر تاریخ گذشته و پیشینه خود (از حدود 3000سال پیش تا کنون) را به سه قسمت تقسیم نمائیم حدود 18درصد آن روشن، 20 درصد آن در سایه روشن و حدود 62 درصد آن در تاریکی یا محاق بسر می برد، با تحقیق و دقت می توان 20 درصد واقع در سایه روشن را تا حدودی مشخص و به آن دست یافت اما وارد شدن به 62 درصد قسمت تاریک تاریخ ما با حدس و گمان کار بسیار سخت و دشواری می باشد و وارد شدن به آن بدون دانش و آگاهی اشتباه بزرگی است که باعث گم شدن هویت واقعی افراد یا تراشیدن هویتی جعلی برای آنان می گردد که کار پسندیده ای نیست.
خوشبختانه چند سالی است که محققان و نویسندگان خوبی پا به عرصه نگارش و تحقیق گذاشته و قسمت های زیادی از تاریخ و هویت قوم لر و ایلات و طوایف آن را ثبت و از فراموشی و نابودی بیشتر آن جلوگیری کرده اند که جای بسی امیدواریست.
یکی از ایلات لرستان ایل بیرانوند می باشد که بسیاری از مولفه های یک ایل خوب را دارا بوده و می باشد، پیشینه این ایل فراتر از 400-350 سال نمی رود یا در واقع مشخص نیست، آنها خود را در 12یا 13نسل به شخصی به نام بیرو (بیران)، می رسانند که معتقدند فرزند شخصی به نام هیجالی بوده است که هویت او نامعلوم است عده ای او را عرب و عده ای دیگر او را از نسل کردهای تبعیدی در گذشته به عراق و شام می دانند که دوباره به لرستان برگشته است، به هرحال از مطرح شدن این ایل 2 قرن بیشتر نمی گذرد و می توان گفت از زمان زندیه تا کنون مطرح و اوج آن در اواخر حکومت قاجاریه و اوایل رضا خان بوده است که سد راه ورود نمایندگان قاجار به لرستان و قشون رضاخانی شده اند و در مقابل جور و ستم حاکمان وقت مبارزه، ایستادگی و مقاومت نموده و در این راه هم متحمل خسارات بسیاری گردیده اند.
یکی از محققان و نویسندگانی که در باره پیشینه و اوضاع سیاسی و فرهنگی ایل بیرانوند پژوهش هایی انجام داده و کتابهای را به رشته تحریر درآورده است آقای ماشاالله بیراند از تیره صفر می باشد، بنده تاکنون کتاب های: سیری اجمالی در تاریخ ایران و لرستان، تنگه زاهد شیر و عروس سیمره آتش کیوره او را دیده و خوانده ام
آقای ماشاالله بیرانوند در کتاب تنگه ی زاهد شیر بارها پیشینه این ایل را به شخصی به نام بیرو و هیجالی رسانده است، اما در کتاب عروس سیمره آتش کیوره در صفحه 75 می نویسد که- بیران - یا بیران شاه، سر سلسله ایل بزرگ بیرانوند- پسر سنباد پسر بهرام گور ساسانی است.
اگر ما در تاریخ ایران و زمان شاهان ساسانی دقت نماییم خواهیم دید که بهرام گور فرزند یزدگرد اول متعلق به سال 430 میلادی می باشد یعنی حدود 1600 سال پیش – در صورتی که بیرو یا بیران حدود 350 تا 400 سال پیش می زیسته است بنابراین هیچ توجیه منطقی برای این فاصله 1200 ساله بین -بیرو - و بهرام گور وجود ندارند که حدود 40 نسل با هم فاصله دارند.
در ضمن سنباد متعلق به سال 138 هجری قمری می باشد یعنی حدود 1300 سال پیش، بین سنباد و بهرام گور هم حدود 300 سال فاصله زمانی وجود دارد.
بنابراین بیان اینگونه مطالب حتی اگر بر اساس نقل قول یا استناد به منابع دیگر باشد مثل شمشیر دو لبه می ماند از یک طرف می تواند باعث تحقیق بیشتر و نبستن راه بر دیگر پژو هشگران و از طرف دیگر می تواند باعث لطمه زدن به تاریخ و بی اعتماد کردن مردم به کتابهای تاریخی و محققان و پژوهشگران تاریخی باشد.
علی کرمی کیان(شاه کرمی)