ایل چگنی از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی

مینورسکی در کتاب سازمان اداری حکومت صفوی ترجمه مسعود رجب نیا صفحه 21 می نویسد:

در زمان شاه طهماسب امراء بر حسب ایل و قبیله یی که بدان منتسب بودند مشخص میگشتند. ایلات ترکمن که مقدم بر دیگران بودند عبارت بودند از: شاملو و استاجلو و ترکمن و روملو و ذوالقدر و افشار و قاجار و تکلو و خنسلو و بر این نه ایل جغتای را که ظاهراً از قبایل ترک مغول یا خاندانی است از آسیای مرکزی (که غالباً بخراسان اطلاق می شود) باید افزود.

سپس نوبت قبایل کوه نشینان ایرانی میرسد که عبارتند از : طالش، روزکی، سیاه منصور، پازوکی، اردلان، چگنی، لران عباسی (فیلی). و پس از آنان دو امیر از امرای شیخوند قرار داردکه از سلاله فرعی خاندان صفوی بحسابند و .............

در صفحه 25 همین کتاب در تقسیم بندی قبایل آمده است که: ج- شعبه سوم قبایل کرد و لر را فهرست میکند که عبارتند از: عباسی-فیلی، اردلان، بختیاری، چگنی، دمبلی، سیاه منصور، زنگنه، شقاقی، سورله، گروس، کلائی، کله گیر، جستانی.

محمد زنگه دبیر زبان و ادبیات فارسی دبیرستانهای خواف (خراسان رضوی) در مقاله ای با نام ایل زنگنه که برای همایش تاریخ در شهرستان خواف نوشته می نویسد:

ایل زنگنه در سال 1304 هجری شمسی در خواف شناسنامه دریافت نمودند. عده ای پسوندهای چگنی و اسدی به دنبال زنگنه افزوده اند.

با توجه به کتب قدیمی مانند شرفنامه که چگنی، سیاه منصور و زنگنه را برادر ثبت نموده است و با توجه به دیگر کتب تاریخی که همیشه چگنی، سیاه منصور و زنگنه را همراه و در کنار هم ذکر کرده اند و با توجه به پسوند فامیلی چگنی در میان زنگنه های خواف قرابت و نزدیکی این ایلات در گذشته بیشتر و بیشتر اثبات می گردد . (نگارنده)

تحقیق و نگارش: علی کرمی کیان (شاه کرمی)

منابع مورد استفاده:

1- کتاب سازمان اداری حکومت صفوی-اثر استاد مینورسکی، ترجمه مسعود رجب نیا

2-مقاله ایل زنگنه، نوشته محمد زنگنه، دبیر زبان و ادبیات فارسی دبیرستانهای خواف (خراسان رضوی)

قدمت ایل چگنی

 

قدمت نام یا واژه ی چگنی و یا وجه تسمیه آن بدرستی مشخص نیست، این نام در کتبی که اوایل حکومت صفویه و در این زمان چاپ گردیده است و به همین شکل امروزی (چگنی) دیده می شود.

در این زمان از چگنی در کتبی مانند شرفنامه و عالم آرای عباسی و کتب دیگر به عنوان طایفه و در بعضی کتب دیگر مانند تذکره ها از آن با عنوان ایل نام برده شده است.

ما می دانیم که قرن ها طول می کشد تا جمعیت مردمانی به اندازه ای برسد که بتوان نام طایفه و یا ایل بر آنها گذاشت بنابراین قدمت ایل چگنی به خیلی بیش از زمان صفویه بر می گردد.

تا کنون حداقل بنده نتوانسته بودم ردی از این نام یا این مردمان (چگنی) را در کتبی قدیمی تر از کتب دوران صفویه (اوایل صفویه) پیدا نمایم.

چند وقت پیش کتابی با نام تاریخ کرد و کردستان اثر صدیق صفی زاده که 911 صفحه می باشد توسط یکی از دوستان در تهران تهیه و در اختیار بنده قرار گرفت.

دراین مجموعه از 345 منبع که اکثر آنها چاپ بیروت، قاهره، مصر، عراق، لیدن، لندن، هند، موصل، موسکو، ترکیه و فرانسه هستند استفاده شده است و شاید یکی از معدود کتبی باشد که این همه منابع معتبر و این همه تحقیق وپژوهش به عنوان پشتوانه و بارعلمی دارد.

 در این کتاب در صفحه 680 به نقل از کتاب شرف نامه آورده است که " عمده اکراد ایران سه طبقه اند: سیاه منصور، چگنی و زنگنه و حکایت مشهور است و در السنه و افواه مذکور که در اصل ایشان سه برادر بوده اند که از ولایت لرستان و به روایتی از گوران و اردلان به عزم ملازمت سلاطین ایران از وطن بیرون آمده ایشان را ترقیات کلی روی داده هر سه برادر به مرتبه امارت رسیده و مردمانی که از اطراف و جوانب بر سر رایت آنها جمع شده ملقب به اسم ایشان گشته اند  ......"

درهمین کتاب صفحه 680 نوشته شده که " ایل زنگنه یکی از ایلهای قدیمی کرد (لر) است که در زمان ساسانیان جزو گارد جاویدان بوده اند و در دوران اسلامی هم برای سربلندی و صیانت و استقلال ایران کوششهای زیادی کرده اند و ..........."

بنابراین زمانی که چگنی، زنگنه و سیاه منصور را برادر، هم عصر و در ردیف هم دانسته و ذکر می کنند، می توان نتیجه گرفت که اقوام، ایلات و طوایفی مثل چگنی، سیاه منصور و زنگنه ریشه در اقوام اصیل ایرانی داشته و قدمت آنها به پیش از ساسانی هم می رسد.

تحقیق و پژوهش: علی کرمی کیان (شاه کرمی)

منبع: کتاب تاریخ کرد و کردستان-نویسنده صدیق صفی زاده