پیرحیاتی و خادمی

 

تیره پیرحیاتی در گذشته در منطقه چگنی و منطقه شه کرم صاحب ملک بوده اند.

پیرحیاتی یکی از تیره های ایل چگنی در گذشته و هم اکنون بوده و هست، قدمت و پیشینه آنها در این منطقه و لرستان بدرستی مشخص نیست، آنچه مسلم است یکی از ساکنان قدیمی لرستان و منطقه چگنی محسوب می گردند، اگر آنان را وابسته به حیات الغیب و از نزدیکان و همراهان این امام زاده بدانیم چیزی حدود 600 سال از قدمت آنها در منطقه چگنی و منطقه شه کرم می گذرد.

بغیر از روایات شفاهی اسنادی موجود می باشد که نشان می دهد پیرحیاتی ها در گذشته در منطقه چگنی و منطقه کنونی شه کرم صاحب ملک بوده اند.

سندی در دست بنده می باشد که نشان می دهد سال 1230 هجری قمری (208 سال پیش- با توجه به تاریخ هم اکنون قمری که 1438 می باشد) مردانی از پیر حیاتی با نام های:

 کدخدا شاه حسین بیک، سلطان علی بیک، رحیم بیک فرزندان کدخدا مهرعلی بیک و طهماسب بیک و شهباز بیک فرزندان کدخدا بختیار بیک پیرحیاتی در منطقه چگنی (گلابان، پشت زنگل، دولابی، موله، چارتا، کالیاب، چشمه گل گل، دول کاه، برآفتاب، کافرمسلمان، نسار کورشوراب، زیر جاده خره سی، دوآب، تا دم زنگل و سلامگه و حیات الغیب کوه تیره و لهور) که حدود آن در سند کاملا مشخص شده جزء املاک پیرحیاتی ها بوده اند که در همین سال (1230 قمری) این املاک را به سادات (حیات الغیبی، چُوکُل و خًشی) فروخته و احتمالا در همین زمان هم از این منطقه مهاجرت کرده اند.

این املاک هم اکنون جزء منطقه چگنی و منطقه شه کرم محسوب گشته و مالکیت آنها در اختیار افراد طایفه شه کرم (شاه کرمی) و دیگر افراد ساکن در منطقه می باشد.

هم اکنون خانواده هایی از پیرحیاتی و خادمی که در منطقه چگنی و منطقه شه کرم و اطراف امام زاده حیات الغیب (کیلومتر 45 جاده خرم آباد -اندیمشک) ساکن هستند هیچ کدام تا جایی که بنده اطلاع دارم نسب خود را به افراد نام برده بالا (کدخدا شاه حسین بیک، سلطانعلی بیک، رحیم بیک، کدخدا مهرعلی بیک، طهماسب بیک، شهباز بیک و کدخدا بختیار بیک پیرحیاتی) نمی رسانند.

به احتمال زیاد افراد مذکور هم اکنون ورثه ای در منطقه چگنی و شه کرم ندارند.

جالب است بدانید با قدمتی که پیرحیاتی و خادمی در این مناطق دارند اما تا کنون در هیچ یک از قبرستان های منطقه شه کرم (شاه کرمی) و امام زاده حیات الغیب سنگ قبور قدیمی و بالای دویست سال از آنها دیده نمی شود یا حداقل تا کنون پیدا نشده است که این خود بصورت یک معما باقی مانده است.

به هرحال بازماندگان پیرحیاتی (پیرحیاتی و خادمی) در منطقه چگنی و منطقه شه کرم با قدمت زیاد و پیوندهای سببی بسیاری که با مردمان منطقه داشته اند هم اکنون جزء ایل بزرگ چگنی و از تیره های چگنی محسوب می گردند، اما در مورد اینکه آیا سادات چگنی (داوودی، چُوکُل،خَشی، حیات الغیبی و غیره) و پیرحیاتی از اقوام نسبی هم هستند؟ آیا پیرحیاتی ها از وابستگان نسبی امام زاده حیات الغیب هستند؟ قدمت پیرحیاتی در منطقه چگنی به چه زمانی بر می گردد؟ از جمله سولاتی هستند که تاکنون جواب صحیحی برای آنها نمی توان پیدا کرد و نیاز به تحقیق و پژوهش بیشتر دارد.

تحقیق و نگارش: علی کرمی کیان (شاه کرمی)

 

قدمت ایل چگنی

 

قدمت نام یا واژه ی چگنی و یا وجه تسمیه آن بدرستی مشخص نیست، این نام در کتبی که اوایل حکومت صفویه و در این زمان چاپ گردیده است و به همین شکل امروزی (چگنی) دیده می شود.

در این زمان از چگنی در کتبی مانند شرفنامه و عالم آرای عباسی و کتب دیگر به عنوان طایفه و در بعضی کتب دیگر مانند تذکره ها از آن با عنوان ایل نام برده شده است.

ما می دانیم که قرن ها طول می کشد تا جمعیت مردمانی به اندازه ای برسد که بتوان نام طایفه و یا ایل بر آنها گذاشت بنابراین قدمت ایل چگنی به خیلی بیش از زمان صفویه بر می گردد.

تا کنون حداقل بنده نتوانسته بودم ردی از این نام یا این مردمان (چگنی) را در کتبی قدیمی تر از کتب دوران صفویه (اوایل صفویه) پیدا نمایم.

چند وقت پیش کتابی با نام تاریخ کرد و کردستان اثر صدیق صفی زاده که 911 صفحه می باشد توسط یکی از دوستان در تهران تهیه و در اختیار بنده قرار گرفت.

دراین مجموعه از 345 منبع که اکثر آنها چاپ بیروت، قاهره، مصر، عراق، لیدن، لندن، هند، موصل، موسکو، ترکیه و فرانسه هستند استفاده شده است و شاید یکی از معدود کتبی باشد که این همه منابع معتبر و این همه تحقیق وپژوهش به عنوان پشتوانه و بارعلمی دارد.

 در این کتاب در صفحه 680 به نقل از کتاب شرف نامه آورده است که " عمده اکراد ایران سه طبقه اند: سیاه منصور، چگنی و زنگنه و حکایت مشهور است و در السنه و افواه مذکور که در اصل ایشان سه برادر بوده اند که از ولایت لرستان و به روایتی از گوران و اردلان به عزم ملازمت سلاطین ایران از وطن بیرون آمده ایشان را ترقیات کلی روی داده هر سه برادر به مرتبه امارت رسیده و مردمانی که از اطراف و جوانب بر سر رایت آنها جمع شده ملقب به اسم ایشان گشته اند  ......"

درهمین کتاب صفحه 680 نوشته شده که " ایل زنگنه یکی از ایلهای قدیمی کرد (لر) است که در زمان ساسانیان جزو گارد جاویدان بوده اند و در دوران اسلامی هم برای سربلندی و صیانت و استقلال ایران کوششهای زیادی کرده اند و ..........."

بنابراین زمانی که چگنی، زنگنه و سیاه منصور را برادر، هم عصر و در ردیف هم دانسته و ذکر می کنند، می توان نتیجه گرفت که اقوام، ایلات و طوایفی مثل چگنی، سیاه منصور و زنگنه ریشه در اقوام اصیل ایرانی داشته و قدمت آنها به پیش از ساسانی هم می رسد.

تحقیق و پژوهش: علی کرمی کیان (شاه کرمی)

منبع: کتاب تاریخ کرد و کردستان-نویسنده صدیق صفی زاده