یکی از میراث هر قومی زبان مادری آن قوم است.

زبان یا گویش لری یکی از گویش های جنوب غربی ایران می باشد که به پارسی پهلوی (منسوب به پهله) و از طریق پارسی پهلوی به پارسی ساسانی (دری) و از آنجا به پارسی باستان (فرس قدیم- دوره هخامنشی) متصل می گردد.

زبان یا گویش لری بسیاری از کلمات و اصطلاحات اصیل و قدیم  پارسی را تا کنون به خوبی در خود حفظ کرده است، تلفظ یا گویش کلمات یا جملات در زبان لری بسیار آسان اما نوشتن و خواندن آنها بسیار سخت است به گونه ای که خود لر زبانان کلماتی را که می گویند نمی توانند به آسانی بنویسند و یا بخوانند، بسیاری از کلمات فقط با تغییر لحن و یا تغییر ضمائم و آوا معنای دیگری پیدا می کنند، یادگیری زبان لری برای کسانی که لر نیستند احتمالاً بسیار سخت خواهد بود.

فقط با دو حرف کاف و لام کلمات و اصطلاحات زیادی در زبان لری وجود دارد که تعدادی از آنها به شرح  زیر یاداشت گردیده است:

کَل: به معنای کسی که چند دندان او افتاده باشند مخصوصاً دندانهای جلوئی.

کَل: به معنای بریدن، جدا کردن یا ناقص کردن قسمتی از چیزی (کَلِش  کرده)

کَل: به معنای خراب و درد نخور یا شکسته (کَل و وَل – یا کاسه کَل)

کَل: به معنی کوچه باریک یا مخروبه

کَل: به معنای صدمه زدن یا آبروی کسی را بردن (کَلِ  بَنِیم  وِش )

کَل: اصطلاحی در درو کردن با داس (مقدار گندم یا جو بریده شده در دست دروگر)

کِل: به معنی فرستادن (سیش کِل کردی)

کِل: به معنای جفت گیری حیوانات (کِل دادن)

کِل: به معنای نگاه کردن به عقب (کِل  دیِه وا  دِما)

کِل: به معنای کل زدن در مراسم شادی و عروسی

کِل: به معنای کِل یا بز کوهی

کِل: به معنای در آغوش هم بودن (هان  دِ  کِل یَکتری- یا تَش دِ کِلِت)

کِل کِل: هنگامه رفتن (اَر  کِل کِلِت بی  بو تا کِلِت کِم)

کُل: به معنای همه (کُل  هان  وا  یک)

کُل: به معنای کوتاه

کُل: متضاد تیز، به معنای غیر برنده

کُل: به معنای ظرف (کُل  شیر یا کُل جای آب)

جمله: حسن کارچوکن، کَلِش کرد، کُلِش کرد، کِلِش کرد.

اگر کلمه یا اصطلاحی هم به ذهن شما می رسد به این فهرست اضافه کنید.

                                                                  علی کرمی کیان(شاه کرمی)