اشتباه صد ساله رزم آرا و راویان او در تعیین زمان ورود و قدمت احمدبیک بزرگ به منطقه چگنی

حاج علی رزم آرا سال 1311شمسی به عنوان کفالت تیپ لرستان منصوب می گردد، او در مدت اقامتش در لرستان اقدام به جمع آوری اطلاعاتی مفید به عنوان جغرافیای نظامی ایران-لرستان نموده است که سال 1320شمسی منتشر شده است این کتاب حاوی اطلاعات بسیار مفیدی در باره جغرافیای اقتصادی، طبیعی، سیاسی، نظامی، تبارشناسی، آداب و عادات مردمان لرستان می باشد.

البته کتاب او به دور از اشتباه نیست شاید یکی از علت های آن غیر بومی بودن او و عدم شناخت او روی اسامی و مناطق بوده است.

او در کتاب خود صفحه 156و 157 در باره آمدن احمدبک به منطقه چگنی می نویسد:

ساکنان اولیه چگنی عبارت از طایفه میرزاوندی- شاه کرمی- بداق و سبزوار است که از قدیم الایام مقیم منطقه بوده اند و در 400 سال قبل احمدبک نامی از دره شهر(صیمره)، به این منطقه آمده و در سراب چگنی سکونت نموده دختر کدخدای میرزاوند را گرفته و دارای 24 پسر شده است که اسامی آنها به شرح زیر است:

1- طهماس 2- حاتم - 3-حاجی 4- شرف- 5- رحیم 6- فتح اله 7- هاشم و غیره

80 سال پیش رزم آرا از قول راویانش گفته است 400سال پیش احمدبک نامی از دره شهر(صیمره)، به منطقه چگنی آمده است، تا کنون که سال 1392شمسی باشد 480سال می شود که نمی تواند درست باشد و حدود 100تا 120 سال اشتباه کرده اند . 

آقای بهمن آزادی شجره مرشدخان را نوشته و او را در 6 نسل به احمد بک بزرگ رسانیده است(مرشد خان- آقا رضا خان - حاتم خان - سام خان -حاتم بیک و احمد بک بزرگ) . 

ما می دانیم مرشد خان 185-180 سال پیش فوت کرده است، اگر فاصله 6 نسلی او با احمد بک را در 35-30 سال فاصله بین نسل ها ضرب کنیم عدد 210-180 سال بدست می آید .

اگر 185-180 سالی که از مرگ مرشدخان می گذرد را با 210-180 فاصله بین او و احمد بک را با هم جمع کنیم عدد 360 تا 390 سال بدست می آید .

حالا  360 تا 390 سال را با 480 سال مقایسه نمایید .

بنابراین رزم آرا و راویان او اشتباه کرده اند .

ما می دانیم شه کرم بزرگ، میرزا، و سبزوار متعلق به 360-350 سال پیش بوده و در این زمان می زیسته اند و در همین زمان بوده است که احمدبک به منطقه چگنی آمده و با آنها پیوند شده و در منطقه چگنی مانده است

از نوشته رزم آرا که نوشته است دختر کدخدای میرزاوند، می توان چنین استنباط کرد که در آن زمان تیره ای به نام میرزاوندها بوده است که بزرگانی به نام های: میرزا، شه کرم بزرگ، و سبزوار داشته است و احمد بک با آنها پیوند شده است .

البته نباید اشتباه شود ما در ایل چگنی 2 شه کرم داریم: یکی شه کرم بزرگ که برادر میرزا، و سبزوار بوده است و یک شه کرم کوچک که فرزند قره حسن چگنی بوده و در قبرستان حیات الغیب دفن گردیده است (وفات 1195قمری) .

از طرف دیگر افرادی به نام های بداغ خان چگنی و عبداله سلطان داشته ایم که متعلق به 500 سال پیش می باشند که بداغ خان چگنی جد طایفه کنونی بداغ  و عبداله سلطان جد شه کرم بزرگ(طایفه کنونی شه کرم)، و میرزا (بزرگ طایفه کنونی میرزاوند)، بوده است.


بداغ های کنونی ساکن در لرستان معتقدند از نسل سلطان حسنعلی فرزند بداغ خان چگنی هستند.

 

علی کرمی کیان(شاه کرمی)         

 

بازگشت به سرزمین پدری

                            برای مشاهده عکس در اندازه واقعی ،روی عکس کلیک کنید

از ابتدای خلقت انسان و سکونت او بر روی این کره خاکی، مهاجرت ها و جابجایی ها هم شروع شده است، انسانها با توجه به مصلحت و شرایط زمان و بنا به دلایلی از جمله معیشتی، سیاسی و نزاع های قومی از محل سکونت و زادگاه خود مهاجرت می کنند، انسانها از زادگاه خود مهاجرت و سکونت گاههای جدیدی برای خود اختیار می کنند، عده ای از آنها  خود یا فرزندانشان دوباره به زادگاه اجدادیشان بر می گردند و بعضی دیگر هرگز بر نمی گردند. در این رفت و برگشت و مهاجرت ها گاهی زادگاه و خواستگاههای اولیه با محل سکونت های ثانویه و بعدی اشتباه گرفته می شوند و محل های مهاجرت را بعنوان زادگاه یک قوم معرفی می نمایند.

امروزه بعضی اعتقاد دارند که بزرگان ما از دره شهر به منطقه چگنی و زیرتنگ (محدوده بین ویسیان تا معمولان) آمده اند که این مطلب در بعضی منابع و کتب قدیمی هم آمده است و بر این باورند که آنها از دره شهر (سیمره) به این منطقه مهاجرت کرده اند، این مطلب که بزرگان ما در مقطعی از زمان کوچ رو بوده و قشلاق و ییلاق کرده باشند و به دره شهر رفته باشند ممکن است مطلب درستی باشد اما آیا زادگاه آنها هم آنجا بوده است، مطلبی کاملاً اشتباه است در این اظهارات زادگاه اولیه و سکونت گاههای بعدی و جهت مهاجرت را بر عکس بیان می کنند، هم اکنون افرادی با فامیلی شاه کرمی در دره شهر یا استان ایلام وجود دارند که وابستگی قومی و نسبی با ایل چگنی و طایفه شه کرم در استان لرستان ندارند و فقط تشابه فامیلی است.

از میان طوایف ایل چگنی، طوایفی داریم که در سده های اخیر و از سیمره و بطور کلی از پشتکوه (استان ایلام) به منطقه چگنی آمده اند و خود را از میرها می دانند اما شامل طوایف اصلی یا قدیمی ایل چگنی نمی شود و عده ای اشتباهاً این موضوع را به دیگر طوایف ایل چگنی تعمیم داده اند.

می دانیم که ایل چگنی در لرستان قدمتی بسیار طولانی دارد و نام طوایفی مثل میرزاوند، شاه کرمی، بداغ و سبزوار ریشه در قدمت این ایل دارد، مطالعه تاریخ اولین چگنی های تبعید شده در اوایل صفویه (930 ه.ق) تاریخی 500 ساله را نشان می دهد.

با توجه با شواهد تاریخی ایل چگنی حتی پیش ازدوران صفویه دارای جمعیتی قابل توجه بوده است اوایل حکومت صفویه (سال 930- ه.ق) چگنی به نقل از شرف نامه یکی از طوایف بزرگ و مهم لرستان بوده که در شجاعت و دلاوری ممتاز بوده اند و به علت شرارت در دوران شاه طهماسب صفوی، بسیاری از افراد و سران این طایفه از بین می روند، از میان افراد بازمانده حدود 500 نفر از رجال نامی، برجسته و زبده آنها همراه طوایف و خانواده های خود تبعید می شوند، این اندازه جمعیت حدود 300-250 سال طول می کشد تا به این اندازه رسیده باشد، بنابراین چگنی ها دارای قدمتی طولانی بوده و پیش از صفویه هم مطرح بوده اند، در دوره های بعدی بویژه در زمان آغامحمدخان قاجار عده ای دیگر از آنها به حدود قزوین کوچانده می شوند، در زمان کریم خان زند بسیاری از آنان همراه سپاه 40 هزار نفری او به شیراز رفته که می گویند پس از انقراض زندیه سپاهیان درهم ریخته کریم خان زند به وطن خویش بازنگشته اند.

ما باکوچ تاریخی دیگری در زمان قاجاریه مواجه ایم و آن کوچ بسیاری ازایلات و سران به همراهی والیان لرستان به منطقه پشتکوه است.

در دوران پهلوی اول (1320-1304 شمسی) تعدادی از اهالی این بخش را به علل سیاسی به دیگر نقاط کشور از جمله شمال خراسان و شرق مازندران کوچ می دهند.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که ایل چگنی یکی از اصیل ترین و باسابقه ترین اقوام ساکن در لرستان و منطقه چگنی بوده که بخاطر اقتدار، انسجام و جمعیت بالائی که داشته اند همیشه تهدیدی برای حکام وقت بوده اند و در زمان حکومت های صفویه، زندیه، قاجار و پهلوی آنها را بصورت دسته جمعی و در چند مرحله کوچانیده اند و هر بار عده ای از آنها بعد از سقوط حکومت وقت یا تغییر دیدگاه نسبت به آنها به وطن خود برگشته و عده ای از آنها مکان های تبعیدی را وطن خود قرار داده اند، و در سایر بلاد و کشورهای همسایه سکنا گزیده اند.

این ایل در سراسر ایران از شمال تاجنوب، شرق تا غرب و کشورهای همسایه پراکنده می شوند.

حدود 200 سال کسی از بزرگان طایفه ای که امروزه ما آنها را شاه کرمی می شناسیم به زادگاه خود بر نمی گردد و اگر هم برمی گردند دوبار تبعید شده یا کوچ می کنند تا اینکه حدود 300 سال پیش یعنی حدود سال 1125 قمری فرزندان قره حسن چگنی به نام های شاه کرم، عمدحسن و شاه فلاح (شاید فرزند دیگری هم داشته که بعلت نداشتن ورثه، ما آنها را نمی شناسیم) از منطقه چگنی یا هر جای دیگر به منطقه فعلی مهاجرت کرده  و از اصل و نسب افراد نامبرده، طایفه کنونی شاه کرمی بوجود می آید.

ما اسم قره حسن چگنی را روی سنگ قبر یکی از پسرانش به نام شاه کرم (وفات 1195 قمری) در قبرستان حیات الغیب دیده ایم، بر اساس شواهد و نقل قول از بزرگان و راویان قره حسن چگنی فرزند شه کرم بزرگ بوده است، دانستن این مطلب که آیا خود قره حسن چگنی هم به این منطقه آمده باشد یا نه؟ آیا فرزندان او بعد از مرگ پدر به این منطقه آمده اند؟ آیا قره حسن برادرانی هم داشته است؟ آیا پسر عموهایی هم  داشته اند که همراه آنها آمده باشند؟ از جمله سوالاتی است که در حاله ای از ابهام وجود دارند و نمی توان پاسخ صحیحی برای آنها پیدا کرد و اگر پاسخی داده می شود و یا مطلبی نوشته می شود بیشتر حدس و گمان و روایاتی هستند که زیاد قابل استناد نیستند.

فرزندان قره حسن چگنی با ورود به این منطقه (محدوه بین ویسیان تا معمولان) همراه اقوام سببی خود تشکیل طایفه بزرگی را داده اند که هم اکنون ما آنها را به نام طایفه شه کرم و یکی از طایفه های اصلی ایل چگنی می شناسیم.  

 هم اکنون ما فقط فرزندان قره حسن چگنی و نوادگان آنها را می شناسیم و می دانیم که با میرزاوندها، بداغ ها و سبزوارها قوم خویش بوده و از یک اصل و یک نسب و یک ریشه اند.

ما از چند نسل از نیاکان سفر رفته خود فقط اطلاعی درحد نامی توسط راویان یا نوشته ای در میان انبوه نوشته های کتب تاریخی داریم و نسبت هایمان با هم در قعر تاریخ گم شده است حتی در مواردی زبان یکدیگر را نمی فهمیم و بر یک کیش و آئین هم نیستیم.

                                                                              تاریخ آخرین ویرایش1394/08/28

                                                                                  علی کرمی کیان (شاه کرمی)